امام مهربانی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    غریب بود و از راه دور آمده و در نیشابور مهمان بود.

    نماز صبح را خواند، سه ربع مانده تازه هوا روشن شود سریع و تک و تنها به حمام آمد. تقریبا هیچ کس در حمام نبود، مردم هنوز نیامده بودند.

    پیرمردی مسافر هم از کوه سرخ آمده بود نیشابور و حالا آمده بود حمام.

    به پیرمرد سلام کرد و نشست شروع کرد دست و صورتش را شستن.

    پیرمرد به او گفت: پشت من را یک کیسه می‌کشی؟

    مرد غریب گفت: بله.

    انگار که چهل سال است متخصص کیسه کشیدن است، با مهربانی و حوصله بدن پیرمرد را کیسه می‌کشید.

    کم کم مردم آمدند حمام و وقتی مرد غریب را می‌دیدند با تعظیم سلام می‌کردند.

    پیرمرد دید قیافه ها همه متعجب است. چند نفر که نشستند یواشکی به یکی گفت آقا کیست که همه به او احترام می کنند؟

     گفت: نمی شناسی؟

     پیرمرد گفت: نه.

    گفت: این پسر فاطمه زهراست.

    پیرمرد متوجه شد که این آقا حضرت رضا علیه السلام است، شرمنده شد، می‌خواست برگردد.

    امام فرمود: بنشین تا کارم تمام نشود تو را رها نمی‌کنم، خوب باید بشورم.

    امام فرمودند: بنشین، دیشب می‌دانستم تو از چند فرسخی به عشق دیدن من می‌خواهی بیایی نیشابور، آمدی به این حمام رسیدی گفتی بد است با گرد و غبار چرک بروم دیدار، من خودم پیش تو آمدم.

    (برگرفته از سخنرانی استاد انصاریان)

    ***

    اگر واقعا بخواهیم پاک شویم و صادقانه تلاش کنیم و ارتباطمان را با ولی خدا حفظ کنیم، امام خودش سراغمان خواهد آمد.

     اصلا خدا امام را فرستاده تا بدی های  ما را بشورد و پاک کند و آماده دیدار خدا شویم.

    ***

    آقا جان امام رضا جان، دلهای ما و جانهای ما پر از درد و چرک است و ما حتی خواستن هم بلد نیستیم خودت کرامت کن و دستی بر سرمان بکش.

    *ولادت با سعادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر شما مبارک پاتوق بچه شیعه ها...

    ما را در سایت پاتوق بچه شیعه ها دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : mshia-patogha بازدید : 161 تاريخ : شنبه 28 خرداد 1401 ساعت: 17:29